ابراهیم ایوبی- وکیل دادگستری هدف از نقدنوشتن چیست؟ این پرسشی است که یکی از دوستان مطرح و ذهنم را به خود مشغول کرد. البته در طول مدت حدود یک سال و نیمی که هر هفته یادداشتی مینویسم به آن فکر کرده بودم ولی این بار جدیتر و عمیقتر. انتظار تغییر و اصلاح با چند یادداشت و مصاحبه بیش از اندازه خوشبینانه به نظر میرسد، اما عدم هرگونه توجه به اظهارات منتقدان و بهبود اوضاع هم ناامیدکننده است. چهارشنبه اول دی یادداشتی با عنوان «جان زندانی، امانت زندانبان» در مورد بکتاش آبتین نوشتم که چند روز قبل در اثر ابتلا به کرونا در زندان درگذشت. شنبه هجدهم دی نیز مطلب «پرونده هواپیمای اوکراینی دو سال پس از سانحه» منتشر شد که با اظهارات خانواده دو نفر از جانباختگان ابعاد حادثه پیچیده شد. اینکه ماجرایی غمانگیز رخ دهد و به مرور زمان نهتنها از غم کاسته نشود بلکه با آگاهی از زوایای تاریک موضوع، بر رنج و افسوس گذشته افزوده شود، در نوع خود کمنظیر است. با مرگ بکتاش آبتین (دوستداران او «مرگ» را تعبیر به «آزادی» کردند که در این اوضاع و احوال قابل درک است) اداره کل زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی استان تهران بیانیهای صادر کرد. در بخشی از بیانیه آمده است: «زندانی بکتاش (مهدی) آبتین که دوران محکومیت پنج سال حبس خود را در بازداشتگاه اوین سپری میکرد، در تاریخ ۱۴ آذرماه سال جاری با علائم سینوزیت به بهداری مراجعه و طبق تجویز پزشک داروی مربوطه را دریافت کرد... با این وجود جهت درمان دقیقتر مراحل غربالگری و تشخیص بیماری، انجام تست کرونا نیز از وی به عمل آمد که تست کرونا منفی اعلام شد. در ادامه بهدلیل بروز برخی علائم بعدی، به تشخیص پزشک بیمارستان بازداشتگاه، جهت اقدامات بیشتر درمانی و تشخیص احتمال بیماری کرونا، نامبرده به بیمارستان طالقانی اعزام شد. با این حال پس از دو روز بستری در بیمارستان، با اخذ و تمدید مرخصی نامبرده، وی به تشخیص خانوادهاش به یکی از بیمارستانهای خصوصی منتقل میگردد که متأسفانه طی ۳۵ روز بستری در آن بیمارستان با وجود تلاش پزشکان نامبرده فوت میکند...». در متن کمترین ابراز تأسفی برای ازدسترفتن جان یک انسان مشاهده نمیشود و به بازماندگان او تسلیت گفته نشده است. تنها چیزی که دیده میشود پررنگکردن جرم زندانی و کمرنگ جلوهدادن نقش سازمان زندانها در مراقبت از او و در نهایت اینکه «تقصیر ما نیست!». آیا با یک بیانیه رسمی و ادبیات اداری میتوان به غم پایانیافتن عمر یک انسان خاتمه دارد؟ اگر همین شخص در زندانهای آمریکا فوت میکرد، مقامات قضائی ما با خواندن بیانیه قانع میشدند و دیگر به دنبال مسبب نمیگشتند؟ موضوع دیگر انتشار گفتوگوی محسن اسدیلاری و زهرا مجد، والدین زینب و محمدحسین اسدیلاری که فرزندان خود را در سرنگونی هواپیمای اوکراینی از دست دادند. در متن منتشرشده اطلاعات جدیدی از رخداد هجدهم دی سال 1398 دیده میشود: به این خانواده گفته شده اگر هواپیما زده نمیشد شاید آمریکا به ایران حمله میکرد؛ کسی که شلیک را انجام داده متخصصترین فرد در ایران است؛ عدم ابلاغ گزارش کارشناسی با وجود وعده قاضی دادگاه: «روز هفتم آذر ماه در دادگاه فرمودند که امروز بعدازظهر گزارش حتما در اختیار وکلا و خانوادهها قرار میگیرد. از آن زمان تا امروز یک ماه و هشت روز گذشته است و هیچ ارادهای برای این قضیه نیست... اما تحلیل ما این است که مسائلی وجود دارد که اگر روشن شود، مشخصا تناقضها با واقعیت و سایر گزارشهایی که منتشر کردهاند و تناقضهایش با سایر ادعاهایی که تاکنون مطرح شده است، روشن میشود». در حرفه وکالت اصطلاحی وجود دارد به نام «تعهد به وسیله» به این معنا که وکیل تلاش میکند از حقوق موکل خود دفاع کند بدون اینکه نتیجه کار را تضمین کند، در واقع تعهد او در برابر موکل نهایت کوشش برای دفاع و احقاق حق بوده و همین که در تکاپو برای انجام این مسئولیت کوتاهی نکرده باشد، کافی است. گاهی نوشتن صرفا تعهدی اجتماعی است برای اینکه بیتفاوت نباشیم و همچنان انسان بمانیم. انتظار میرود در دوران جدید ریاست قوه قضائیه که با تعامل و گفتوگو با منتقدان شروع شد جلوی رفتارهای بیِّن مغایر با قانون گرفته شود. برگردیم به پرسش اول آیا انتقادکردن فایدهای دارد؟ پاسخ پرسش را عملکرد دستگاه قضا در آینده خواهد داد.
نظرات